ابتدا باید تأمل و تفکر بفرمایید که اصلاً «ذکر الله» یعنی چه و چی هست که شما دوست دارید بدان مداومت داشته باشید؟ اگر این معنا را متوجه شدید، خودتان میفهمید که استاد میخواهد یا خیر؟ و اگر بخواهد در چه امر و مرحلهای است؟ و اساساً اجازه استاد یعنی چه؟
ذکر الله، یعنی به یاد خدا بودن و خدا را در هیچ حال و کاری فراموش نکردن – آیا این استاد و اجازه میخواهد؟ یا این که امر خداست و هر کس از آن به هر حدی که غفلت کند، متضرر میگردد؟
فرمود خدا را ایستاده و نشسته و خوابیده، (یعنی در هر حال و حالتی) باید به یاد آورد و نباید از یاد او لحظهای غافل شد و فراموش کرد. حال این استاد و اجازه میخواهد، یا یعنی همه کارها و رفتارهای ما باید برای او و منطبق با امر او باشد؟ ذاکر و دائم الذکر، کسی است که تماماً بندگی میکند، نه کسی که ضمن خودگرایی، یک تسبیح هم در دست دارد و هزاران بار فلان ذکر را میگوید، و تازه خیال میکند که برای فردا و ذکر هزار و یکم، دیگر از حد عادی گذشته و استاد و اجازه میخواهد، فرمود: ذکر یعنی تفکر در نظام هدفدار آفرینش:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آلعمران، 191)
ترجمه: همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريدهاى منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار.
استاد "ذکر الله"، خود خداست:
«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ» (البقره، 152)
ترجمه: پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم، و مرا سپاس گزاريد و كفر نورزيد و كفران نعمت من نكنيد.
اجازهی ذکر:
البته اجازه ذکر (یاد خدا) نیز از جانب خودش صادر میگردد. هر عقلی، هر قلبی و هر جسم و اعضایی (زبان، گوش، دست، پا ...) نمیتواند یاد خدا باشد. عقل برخی به خاطر حبّ دنیا محجوب شده است، قلب برخی به جای "بیت الله"، بتکده شده است و خانههای برخی، "فراموشخانه" است، عین فراموشخانه فراماسونی که خانه ذکر و یاد شیطان است. پس "ذکر الله" نیز "باذن الله" محقق میگردد:
«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» (النّور، 36)
ترجمه: (این نور الهی) در خانههايى است كه خدا اجازه داده همواره محترم و با عظمت باشند و نام وى در هر بامداد و پسين در آن ياد شود.
ذکر چیست و چگونه است:
ذکر خدا، ورزش و بازی نیست، جادو جنبل و رمالی هم نیست. بیان شد که معنای ذکر اصلاً بیان ده یا صد یا یک میلیون بار فلان کلمه نیست، بلکه ذکر یاد خداست و یاد خدا نیز نوعی تخیل و ذهنیت نیست، بلکه توجه داشتن به اوست که با اطاعت و عبادت او محقق میگردد.
اینک به چند نمونه "ذکر" در کلام وحی اشاره میشود که نه تنها اجازهاش را خدا صادر نموده، بلکه به آن "امر" کرده است.
توحید و اقامه نماز ذکر است:
«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، 14)
ترجمه: به يقين اين منم خداى يكتا كه جز من معبودى نيست، پس مرا پرستش كن و نماز را به ياد من برپا دار
تلاوت قرآن و اقامه نماز ذکر است، اما یاد خدا اکبر است:
«اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (العنکبوت، 45)
ترجمه: آنچه را از اين كتاب به سوى تو وحى شده تلاوت كن، و نماز را برپا دار، زيرا نماز از گناهان بزرگ و آنچه (در شرع و عقل) ناپسند است بازمى دارد، و البته در ياد خدا بودن انسان، و يادكردن خدا انسان را بزرگتر است، و خدا مىداند چه مىكنيد.
یعنی تلاوت قرآن و اقامه نماز نیز باید هدفدار و به خاطر قرب به خدا باشد، با تفکر و تأمل و تعمق و از روی صدق باشد، وگرنه یا هیچ اثری ندارد و یا حتی اثر سوء نیز دارد. پس ذکر خدا اکبر است.
مقاومتِ برای خدا در مقابل دشمنان انبوه، ذکر است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ» (الأنفال، 45)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون با گروهى (از سپاه دشمن) رو به رو شديد ثابت قدم باشيد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار گرديد.
یاد خدا (ذکر) با رعایت حقوق دیگران و عدل و انصاف محقق میگردد:
«وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (الأنعام، 152)
ترجمه: و به مال يتيم- جز به نحوى [هر چه نيكوتر]- نزديك مشويد، تا به حد رشد خود برسد. و پيمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپيماييد. هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمىكنيم. و چون [به داورى يا شهادت] سخن گوييد دادگرى كنيد، هر چند [درباره] خويشاوند [شما] باشد. و به پيمان خدا وفا كنيد. اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است، باشد كه پند گيريد.
ذکر خدا، یاد اهل عصمت علیهم السلام و تفکر در امر آنان است:
ذکر خدا، با یادآوری عقلی، قلبی، عملی و زبانی اسمهای خدا محقق میگردد و اهل عصمت علیهمالسلام تعین و مصداق برتر اسمها و نشانههای الهی میباشند. پس معرفت و شناخت آنان، تفکر و تأمل در امر آنان و تعلیم و تربیت در مکتب آنان و اطاعت و تبعیت از آنان که همان معرفت الهی و اطاعت و تبعیت از اوست، اصل ذکر است. چنان که فرمود: اطاعت از آنان، اطاعت خداست «مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ ... - ر كه از فرستاده خدا اطاعت كند در حقيقت خدا را اطاعت كرده/ النساء، 80». جال مگر میشود که اطاعت آنان همان اطاعت خدا باشد، اما ذکر خدا چیزی متفاوت و آن هم در حد و سطح تکرار چند لفظ باشد؟!
در یک آیه فرمود: بگو اجری از شما جز ذکر خدا نمیخواهم:
«أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ» (الأنعام، 90)
ترجمه: ايشان كسانى بودند كه خدا هدايتشان كرده بود پس به هدايت آنان اقتداء كن، بگو من براى پيغمبرى خود از شما مزدى نمىخواهم، اين (ظاهر و باطن قرآن) جز يادآورى و تذكرى براى جهانيان نيست.
در آیه دیگری فرمود: اجری که از شما میخواهم جز مودت اهل بیت علیهم السلام نیست و این همان بشارتی است که همه انبیای الهی مبشر آن بودند:
«ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (الشوری، 23)
ترجمه: اين همان چيزى است كه خداوند، آن بندگان خود را كه ايمان آورده و عملهاى شايسته كردهاند بدان بشارت مىدهد. بگو: از شما در مقابل اين ( ابلاغ رسالت خود) جز محبت (قلبى و عملى) درباره خويشاوندانم مزدى نمىطلبم، و هر كس كار نيكى انجام دهد (بر اين محبت بيفزايد) ما برايش در آن، نيكى مىافزاييم (بر پاداش طبيعيش حد اقل ده برابر اضافه مىكنيم)، حقّا كه خداوند آمرزنده و شكرگزار است.
حدیث:
امام صادق (ع) به داود بن سرحان میفرمایند:
«یا داوُدُ، اَبلِغ مَوالِیَّ عَنِی السَّلامَ وَ اَنیّ اَقُولُ: رَحِمَ اللهَ عَبداً اجتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتذَاکَرَ اَمرَنا فِانَّ ثالِثَهُما مَلَکٌ یُستَغفِرُ لَهُما وَ ما اجتَمَعَ اثنانِ عَلی ذِکرِنا اِلا باهَیِ اللهُ تَعالی بِهِمَا المَلائِکَهِ فَاِذاَ اجتَمَعتُم فَاشتَغِلوا بِالذِکرِ فَاِنَّ فیِ اجتماعِکُم وَ مُذاکَرَتِکُم اِحیاءشنا. وَ خَیرُ الناّسِ مِن بَعدِنا مَن ذاکَرَ بِاَمرِنا وَ دَعا اِلی ذِکرِنا.» (بحارالانوار، ج 1 ص 200)
«ای داود، سلام مرا به دوستانم برسان و این پیام مرا: خداوند رحمت کند بندهای را که وقتی با یک نفر دیگر هست، درباره امرِ ما مذاکره کنند. در این صورت نفر سوم آنها فرشته ای است که برای آنها طلب مغفرت می کند. و هیچ دو نفری با هم بر یاد نمودنِ از ما اجتمع نمی کنند مگر آنکه خدای تعالی به آن دو به فرشتگان مباهات می کند. پس هر گاه اجتماع کردید به «ذکر» بپردازید. زیرا اجتماع شما و یاد کردنِ شما، سبب زنده شدنِ ما می گردد. و بهترین مردم بعد از ما کسانی هستند که درباره امر ما مذاکره کرده و به «ذکر» ما دعوت کنند.»
خب البته هیچ مرحلهای بدون استاد نیست، دانش آموز کلاس اول هم استاد دارد، دانشجوی سطح دکترا هم استاد دارد، اما معنایش این نیست که من چند روزی ذکری را لفظی مداومت کردم، پس حالا یک استاد ویژه و اجازه خاص لازم دارم. اینها خودش حجاب است، تکبر است، خودنگری است و نه یاد خدا. اینها همه بازی است و خدا با کسی بازی ندارد. پس هر کس در راه اطاعت خدا تلاش کند، خدا خودش او را به راههایش هدایت میکند.
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (العنکبوت، 69)
ترجمه: و كسانى كه در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد كردند به يقين آنها را به راه هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمايى مى كنيم، و همانا خدا با نیکوکاران است.
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: خدا, ذکر خدا, استاد, یادخدا, قرآن, نماز, یاد معصومین {ع},